در گذر از پیچیدگی‌های زندگی هر فرد با مجموعه‌ای از خواسته‌ها و ضرورت‌ها روبرو می‌شود که مسیر حرکت و تصمیم‌گیری‌های او را شکل می‌دهند.
این خواسته‌ها که می‌توان آن‌ها را به دو دسته اصلی تقسیم کرد نقش تعیین‌کننده‌ای در تعریف هویت تعیین اولویت‌ها و دستیابی به رضایت و کامیابی ایفا می‌کنند.
درک عمیق از تفاوت‌های بنیادین بین این دو دسته به منزله داشتن ابزاری قدرتمند برای پیمایش موفقیت‌آمیز در مسیر زندگی است.
نخستین دسته که اغلب با عنوان "احتیاجات اولیه" شناخته می‌شوند مجموعه‌ای از ضروریات اساسی برای بقا و حفظ سلامت جسمانی و روانی هستند.
این نیازها فارغ از جنسیت سن نژاد یا موقعیت اجتماعی برای همه افراد یکسان بوده و برآورده ساختن آن‌ها شرط لازم برای ادامه حیات و فعالیت‌های روزمره است.
در این دسته می‌توان به مواردی همچون خوراک مناسب پوشاک محافظ مسکن امن دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی و همچنین احساس امنیت و آرامش روانی اشاره کرد.
کمبود یا عدم دسترسی به این امکانات اولیه می‌تواند منجر به بروز مشکلات جدی جسمی و روانی شده و فرد را از ادامه مسیر زندگی باز دارد.
در مقابل دسته دوم که می‌توان آن را "تمایلات ثانویه" نامید شامل مجموعه‌ای از خواسته‌ها و آرزوها است که فراتر از نیازهای اولیه قرار می‌گیرند.
این تمایلات ریشه در علایق شخصی ارزش‌های فردی و آرزوهای دست نیافته دارند و برآورده شدن آن‌ها اگرچه الزامی برای بقا نیست اما می‌تواند به طور قابل توجهی بر کیفیت زندگی احساس رضایت و خوشبختی فرد تاثیر بگذارد.
در این دسته می‌توان به مواردی همچون تحصیلات عالی شغل مورد علاقه سفرهای تفریحی داشتن روابط اجتماعی سالم و معنادار کسب احترام و تحسین از دیگران و همچنین مشارکت در فعالیت‌های هنری و فرهنگی اشاره کرد.
تفاوت اصلی بین این دو دسته در میزان فوریت و ضرورت آن‌ها نهفته است.
نیازهای اولیه دارای ماهیتی حیاتی بوده و برآورده نشدن آن‌ها می‌تواند عواقب جبران‌ناپذیری برای فرد به همراه داشته باشد.
به عنوان مثال یک فرد گرسنه تمام تمرکز خود را بر یافتن غذا معطوف می‌کند و در این راه ممکن است از بسیاری از ارزش‌ها و اصول خود چشم‌پوشی کند.
در مقابل تمایلات ثانویه از چنین ضرورتی برخوردار نیستند و فرد می‌تواند بدون آنکه سلامت یا بقای او به خطر بیفتد برای مدتی طولانی از برآورده کردن آن‌ها صرف‌نظر کند.
علاوه بر این تفاوت دیگری که بین این دو دسته وجود دارد در میزان نسبی بودن آن‌ها است.
نیازهای اولیه اغلب دارای ماهیتی جهان‌شمول و ثابت هستند.
به این معنا که نیاز به غذا پوشاک و مسکن برای همه افراد در سراسر جهان یکسان است.
در مقابل تمایلات ثانویه بسیار تحت تاثیر فرهنگ جامعه و تجربیات شخصی قرار دارند.
به عنوان مثال آنچه که برای یک فرد به عنوان یک آرزوی بزرگ محسوب می‌شود ممکن است برای فرد دیگری هیچ جذابیتی نداشته باشد.
با توجه به این تفاوت‌ها مدیریت صحیح خواسته‌ها و ضرورت‌ها امری ضروری برای دستیابی به یک زندگی متعادل و رضایت‌بخش است.
این مدیریت مستلزم شناخت دقیق از نیازهای اولیه و تمایلات ثانویه تعیین اولویت‌ها و اختصاص منابع مناسب برای برآورده کردن هر یک از آن‌ها است.
به عنوان مثال یک فرد عاقل ابتدا نیازهای اولیه خود را برآورده کرده و سپس به دنبال تحقق تمایلات ثانویه خود می‌رود.
یکی از اشتباهات رایجی که افراد در این زمینه مرتکب می‌شوند اولویت دادن به تمایلات ثانویه بر نیازهای اولیه است.
این امر می‌تواند منجر به بروز مشکلات جدی مالی عاطفی و حتی جسمی شود.
به عنوان مثال فردی که تمام درآمد خود را صرف خرید وسایل لوکس می‌کند و از پرداخت اجاره خانه خود غافل می‌شود در معرض خطر بی‌خانمانی و آسیب‌های ناشی از آن قرار می‌گیرد.
در مقابل اشتباه دیگری که ممکن است افراد مرتکب شوند نادیده گرفتن تمایلات ثانویه و تمرکز صرف بر نیازهای اولیه است.
این امر می‌تواند منجر به بروز احساس نارضایتی افسردگی و بی‌انگیزگی در زندگی شود.
به عنوان مثال فردی که تمام وقت خود را صرف کار کردن می‌کند و هیچ توجهی به علایق و آرزوهای خود ندارد ممکن است پس از مدتی احساس پوچی و بی‌هدفی کند.
بنابراین کلید دستیابی به یک زندگی متعادل و رضایت‌بخش یافتن تعادلی مناسب بین نیازهای اولیه و تمایلات ثانویه است.
این تعادل مستلزم شناخت دقیق از خود تعیین اولویت‌ها و اتخاذ تصمیمات آگاهانه و مسئولانه است.
هر فرد باید با توجه به شرایط و امکانات خود مسیری را در زندگی انتخاب کند که هم نیازهای اساسی او را برآورده سازد و هم به او اجازه دهد تا به دنبال تحقق آرزوها و تمایلات خود برود.
در این میان نقش عوامل بیرونی مانند شرایط اقتصادی و اجتماعی نیز نباید نادیده گرفته شود.
در شرایطی که دسترسی به نیازهای اولیه برای بسیاری از افراد دشوار است تمرکز صرف بر تمایلات ثانویه امری غیرمنطقی و غیرمسئولانه به نظر می‌رسد.
در چنین شرایطی تلاش برای بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی می‌تواند به عنوان یک اولویت اساسی در نظر گرفته شود.
همچنین در شرایطی که جامعه امکانات و فرصت‌های لازم برای تحقق تمایلات ثانویه را فراهم نمی‌کند تلاش برای ایجاد تغییرات مثبت در جامعه می‌تواند به عنوان یک هدف ارزشمند در نظر گرفته شود.
به عنوان مثال فردی که به هنر علاقه دارد می‌تواند با حمایت از هنرمندان و فعالیت‌های هنری به ایجاد یک محیط فرهنگی غنی‌تر و پویاتر کمک کند.
باید به این نکته توجه داشت که تعریف نیازهای اولیه و تمایلات ثانویه امری کاملا شخصی و نسبی است.
آنچه که برای یک فرد به عنوان یک نیاز اساسی محسوب می‌شود ممکن است برای فرد دیگری یک تمایل ثانویه باشد.
بنابراین هر فرد باید با توجه به ارزش‌ها باورها و شرایط خود تعریف دقیقی از نیازها و تمایلات خود ارائه دهد و بر اساس آن مسیر زندگی خود را تعیین کند.
با این حال یک نکته مهم در این میان وجود دارد نباید فراموش کرد که زندگی فراتر از برآورده کردن نیازها و تمایلات است.
زندگی فرصتی است برای رشد یادگیری و کمک به دیگران.
بنابراین باید تلاش کرد تا در کنار برآورده کردن نیازهای خود به دنبال معنا و هدفی بزرگتر در زندگی بود.
این هدف می‌تواند کمک به دیگران خدمت به جامعه یا خلق چیزی ارزشمند باشد.
به عنوان مثال فردی که به علم علاقه دارد می‌تواند با تحقیق و پژوهش به پیشرفت دانش بشری کمک کند.
فردی که به محیط زیست اهمیت می‌دهد می‌تواند با انجام فعالیت‌های داوطلبانه به حفظ و حراست از طبیعت کمک کند.
فردی که به عدالت اجتماعی معتقد است می‌تواند با مبارزه برای حقوق برابر به ایجاد یک جامعه عادلانه‌تر کمک کند.
باید گفت که زندگی یک سفر است نه یک مقصد.
هدف اصلی رسیدن به مقصد نیست بلکه لذت بردن از مسیر و استفاده از فرصت‌هایی است که در طول مسیر به دست می‌آیند.
بنابراین باید با ذهنی باز و قلبی مهربان به استقبال چالش‌ها و فرصت‌های زندگی رفت و همواره به یاد داشت که مهم‌ترین چیز در زندگی عشق دوستی و انسانیت است.
این نکته حائز اهمیت است که درک تفاوت ظریف بین ضرورت‌های زندگی و آن‌چه تنها ظاهری فریبنده دارد نقشی کلیدی در تعیین مسیر درست و دستیابی به آرامش و رضایت ایفا می‌کند.
با تشخیص صحیح اولویت‌ها و پرهیز از افتادن در دام تجمل‌گرایی و خواسته‌های زودگذر می‌توان گام‌های استواری در جهت ساختن یک زندگی هدفمند و معنادار برداشت.
به یاد داشته باشیم که ارزش واقعی زندگی نه در داشتن چیزهای بیشتر بلکه در بودن و تبدیل شدن به بهترین نسخه از خودمان است.