استفاده از سیستم پیشخرید محصولات جدید
تجارت رقابت به اوج خود رسیده و مصرفکنندگان با انبوهی از انتخابها مواجه هستند یافتن راههای نوین برای جذب مشتری و افزایش فروش به دغدغهای همیشگی برای کسبوکارها تبدیل شده است.
دیگر دوران تبلیغات سنتی و تکیه صرف بر کیفیت محصول به سر آمده است.
در این عصر شرکتها نیازمند اتخاذ استراتژیهای هوشمندانهای هستند که بتواند نه تنها توجه مخاطبان را جلب کند بلکه یک تعامل پایدار و سودمند را نیز با آنها شکل دهد.
یکی از این استراتژیهای کارآمد بهرهگیری از سازوکار "تامین مالی جمعی برای محصولات آینده" است.
این روش که بر پایه مشارکت مشتریان در مراحل اولیه توسعه و تولید یک محصول بنا شده است میتواند مزایای متعددی را برای شرکتها به ارمغان آورد.
با استفاده از این رویکرد سازمانها قادر خواهند بود تا پیش از صرف هزینههای سنگین تولید میزان تقاضا برای محصول خود را ارزیابی کرده و از این طریق ریسکهای مالی خود را به طور چشمگیری کاهش دهند.
علاوه بر این این سازوکار به شرکتها این امکان را میدهد تا بازخورد مشتریان را در مراحل اولیه طراحی و توسعه محصول دریافت کرده و بر اساس آن محصول نهایی را به گونهای بهینه سازی کنند که دقیقاً مطابق با نیازها و خواستههای بازار هدف باشد.
این امر نه تنها منجر به افزایش رضایت مشتریان میشود بلکه احتمال موفقیت محصول در بازار را نیز به طور قابل توجهی افزایش میدهد.
اما مزایای این روش تنها به این موارد محدود نمیشود.
با مشارکت دادن مشتریان در فرآیند توسعه محصول شرکتها میتوانند یک حس تعلق و وفاداری را در آنها ایجاد کرده و آنها را به سفیران برند خود تبدیل کنند.
این مشتریان که از نزدیک شاهد مراحل شکلگیری یک محصول بودهاند با اشتیاق بیشتری آن را به دیگران معرفی کرده و به این ترتیب به گسترش دامنه نفوذ برند کمک میکنند.
در واقع این روش نوعی سرمایهگذاری مشترک بین شرکت و مشتریان است.
مشتریان با پرداخت مبلغی به عنوان پیشپرداخت در واقع در موفقیت محصول سهیم میشوند و در مقابل از مزایایی مانند دریافت محصول با قیمت پایینتر دسترسی زودهنگام به آن و یا دریافت هدایای ویژه بهرهمند میشوند.
این تبادل ارزش یک رابطه برد-برد را بین شرکت و مشتریان ایجاد میکند و به تقویت پیوند آنها با یکدیگر کمک میکند.
اما پیادهسازی موفق این سازوکار نیازمند برنامهریزی دقیق و اجرای صحیح است.
شرکتها باید در ابتدا یک پلتفرم مناسب برای جمعآوری سرمایه و برقراری ارتباط با مشتریان ایجاد کنند.
این پلتفرم باید دارای امکاناتی مانند ارائه اطلاعات دقیق و شفاف در مورد محصول امکان پرداخت آنلاین امن و آسان و همچنین امکان ارائه بازخورد و پرسش و پاسخ باشد.
علاوه بر این شرکتها باید در مورد نحوه قیمتگذاری محصول و ارائه پاداش به مشتریان پیشخرید کننده به دقت فکر کنند.
قیمتگذاری باید به گونهای باشد که هم برای مشتریان جذاب باشد و هم سودآوری شرکت را تضمین کند.
پاداشها نیز باید به گونهای طراحی شوند که ارزش افزودهای برای مشتریان ایجاد کنند و آنها را به مشارکت بیشتر ترغیب کنند.
همچنین شرکتها باید به طور مداوم با مشتریان خود در ارتباط باشند و آنها را در جریان آخرین تحولات مربوط به محصول قرار دهند.
این امر میتواند از طریق ارسال ایمیل انتشار پست در شبکههای اجتماعی و یا برگزاری وبینار انجام شود.
با این کار مشتریان احساس میکنند که صدای آنها شنیده میشود و نظرات آنها برای شرکت اهمیت دارد.
شرکتها باید پس از عرضه محصول به تعهدات خود در قبال مشتریان پیشخرید کننده عمل کنند و محصول را در زمان مقرر و با کیفیت مطلوب به آنها تحویل دهند.
این امر اعتماد مشتریان را به شرکت افزایش داده و آنها را برای مشارکت در پروژههای آینده ترغیب میکند.
البته این روش نیز مانند هر استراتژی دیگری دارای چالشها و ریسکهای خاص خود است.
یکی از مهمترین این چالشها احتمال عدم تحقق اهداف مالی است.
اگر تعداد کافی از مشتریان برای پیشخرید محصول ثبتنام نکنند شرکت ممکن است نتواند منابع مالی لازم برای تولید محصول را جمعآوری کند.
در این صورت شرکت باید یا پروژه را متوقف کند یا به دنبال منابع مالی جایگزین باشد.
چالش دیگر احتمال تأخیر در تولید محصول است.
اگر به هر دلیلی تولید محصول با تأخیر مواجه شود ممکن است مشتریان پیشخرید کننده ناراضی شوند و اعتماد خود را به شرکت از دست بدهند.
برای جلوگیری از این مشکل شرکت باید یک برنامه تولید واقعبینانه داشته باشد و در صورت بروز هرگونه تأخیر به سرعت مشتریان خود را در جریان قرار دهد.
همچنین این احتمال وجود دارد که محصول نهایی با انتظارات مشتریان مطابقت نداشته باشد.
اگر محصول نهایی از نظر کیفیت عملکرد یا طراحی با آنچه که در ابتدا وعده داده شده بود متفاوت باشد مشتریان ممکن است احساس فریب خوردگی کنند و به طور علنی از شرکت انتقاد کنند.
برای جلوگیری از این مشکل شرکت باید در مورد ویژگیها و قابلیتهای محصول اطلاعات دقیق و شفاف ارائه دهد و از ارائه وعدههای غیرواقعی خودداری کند.
با این حال با وجود این چالشها این سازوکار همچنان یک ابزار قدرتمند برای شرکتهایی است که به دنبال نوآوری کاهش ریسک و ایجاد یک رابطه پایدار با مشتریان خود هستند.
با برنامهریزی دقیق اجرای صحیح و مدیریت فعال ریسکها شرکتها میتوانند از این روش برای دستیابی به موفقیتهای بزرگ استفاده کنند.
در واقع میتوان این رویکرد را به مثابه یک پل ارتباطی دانست که شرکتها را به طور مستقیم به مشتریان خود متصل میکند.
این پل امکان تبادل ایده بازخورد و سرمایه را فراهم میکند و به شرکتها این امکان را میدهد تا محصولاتی را تولید کنند که دقیقاً مطابق با نیازها و خواستههای بازار هدف باشد.
شایان ذکر است که موفقیت در استفاده از این روش نیازمند یک تغییر نگرش اساسی در شرکتها است.
شرکتها باید از تفکر سنتی "تولید و فروش" به تفکر نوین "تولید با مشارکت مشتری" روی آورند.
این تغییر نگرش به شرکتها این امکان را میدهد تا از خرد جمعی مشتریان خود بهرهمند شده و محصولاتی را تولید کنند که نه تنها نیازهای بازار را برآورده میکنند بلکه یک تجربه ارزشمند و فراموش نشدنی را نیز برای مشتریان رقم میزنند.
و این همان چیزی است که رقابتی میتواند رمز موفقیت یک شرکت باشد.
در حقیقت در یک نگاه کلی این روش چیزی فراتر از یک مدل تامین مالی است؛ این یک فلسفه است یک رویکرد است و یک راه برای ساختن آیندهای بهتر با مشارکت مشتریان.
برای درک بهتر این مفهوم میتوان مثالی را در نظر گرفت.
فرض کنید یک شرکت تولیدی قصد دارد یک مدل جدید از یک وسیله کاربردی و کوچک را به بازار عرضه کند.
به جای صرف هزینههای گزاف برای تحقیقات بازار و تولید انبوه شرکت میتواند یک کمپین راهاندازی کند و از مشتریان خود بخواهد که با پیشخرید این محصول در تامین مالی تولید آن سهیم شوند.
در این کمپین شرکت میتواند اطلاعات دقیقی در مورد ویژگیها قابلیتها و قیمت محصول ارائه دهد و همچنین به مشتریان پیشخرید کننده مزایایی مانند تخفیف ویژه دسترسی زودهنگام به محصول و یا امکان شخصیسازی آن را ارائه دهد.
با این کار شرکت نه تنها میتواند منابع مالی لازم برای تولید محصول را جمعآوری کند بلکه میتواند بازخورد مشتریان را نیز در مورد محصول دریافت کند و بر اساس آن محصول نهایی را بهینه سازی کند.
علاوه بر این شرکت میتواند یک جامعه از مشتریان وفادار را ایجاد کند که به سفیران برند تبدیل شده و به گسترش دامنه نفوذ برند کمک میکنند.
به این ترتیب شرکت با یک تیر چند نشان را هدف قرار میدهد و احتمال موفقیت محصول در بازار را به طور چشمگیری افزایش میدهد.
و این تنها یک نمونه از کاربردهای بیشمار این روش است.
با کمی خلاقیت و نوآوری شرکتها میتوانند از این روش برای توسعه انواع محصولات و خدمات استفاده کنند و یک رابطه پایدار و سودمند را با مشتریان خود شکل دهند.
این رویکرد یک فرصت بینظیر را برای شرکتها فراهم میکند تا با استفاده از خرد جمعی مشتریان خود آیندهای روشنتر را برای خود رقم بزنند.
اولین دیدگاه را شما برای این آگهی ثبت کنید